یاسین نراق 2

ما آماده ایم.

یاسین نراق 2

ما آماده ایم.

مشخصات بلاگ
یاسین نراق 2

ما آماده ایم .

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

ویژگی های دوست واقعی از زبان رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه ای

 

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ.

فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً.

وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ.

وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ.

وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ.

وَ الْخَامِسَةُ

( )

 وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات».

«شافی، ص ۶۵۱»

فى الکافى، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها»

صداقت مرزهائى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه.

«فمن کانت فیه هذه الحدود او شى‌ء منها فانسبه الى الصّداقة»

حالا اگر همه‌ى حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.

"و من لم یکن فیه شى‌ء منها فلا تنسبه الى شى‌ء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة ".

[اول اینکه] ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.

"و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه "؛

[دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا میکنید، یا یک کار برجسته‌اى می‌کنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى می‌کند برطرف کند، سعى می‌کند آن را پنهان کند. این‌جور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.

"و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال"؛

[سوم اینکه] اگر به یک قدرتى، حکومتى، ریاستى دست پیدا کرد، یا به یک مالى دست پیدا کرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نکند. بعضى‌ها اینجورى‌اند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینکه به یک مال و منالى، پولى، زندگى‌اى، چیزى میرسند، آدم مى‌بیند اصلا نمیشناسند آدم را. اصلا نمیشناسد، کانّه نمیشناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیده‌ایم آدم‌هایی را. اینجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نکند، وضعش را با تو [عوض نکند].

"و الرّابعة ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته "؛

[چهارم اینکه] هر کار از دستش برمى‌آید، از تو دریغ نکند. خدمتى میتواند بکند، کمکى، وساطتى، توصیه‌اى، هر کار میتواند براى تو بکند و خیرى به تو برساند؛ از این امتناع نکند.

"و الخامسة و هى تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النّکبات "؛

[پنجم اینکهدر نکبتها و رویگردانى‌هاى دنیا تو را رها نکند. [اگر] به یک مشکلى دچار شدى، [به یک] بیمارى‌اى دچار شدى، سختى‌اى پیدا کردى؛ انواع و اقسام سختى‌ها دیگر - حالا در زمان ما ملاحظه میکنید؛ سختى‌هاى سیاسى و سختى‌هاى اقتصادى و حیثیتى و همه چى هست دیگر؛ انواعش را داریم مى‌بینیم، که در گذشته در دورانهائى اینها را نمیدیدیم، لیکن حالا جلوى چشم ماست؛ امتحانها فراوان است - [در] اینطور موارد تو را رها نکند؛ کمک کند

  • یاسین نراق2

  • یاسین نراق2

  • یاسین نراق2

پدرم دیده به سویت نگران است هنوز

غم نادیدن تو بار گران است هنوز

سلام پدرم ، پدر عزیزم ، پدر مهربانم ، پدر مهربانی که ندیدمت و سخت از دستت ناراحتم .

اری من فرزند کوچک تو هستم که هنوز چند روزی از یکسالگی ام گذشته بود که دست تقدیر الهی تو را از من گرفت ، گرفت ومرا تا امروز از دیدن روی زیبایت محروم ساخت و ناراحتم ازت که تا به حال به سراغم نیامدی و مرا درمیان هزاران سوال بی جواب گذاشته ای .بعضی افراد مرا با تو مقایسه می کنند و می گویند تو شبیه پدرت از نظر اخلاق و رفتاری .می گویند تو خیلی خوب بوده ای که خداوند تو را از میان ما برده است .

از کودکی ام بگویم دوران مهد کودک که من در مراسمی باید درباره پدر شعری می خواندم  (شعر زیبای دیشب  خواب بابام دیدم دوباره)، همه برایم گریه می کردند ، نوازشم می کردند، نمی دانستم چرا می گفتند پسر،پدر تو شهید شده و پیش خداست .

تا سالها می خواستم بدانم پیش خدا کجاست ، چگونه می توانم آنجا بروم و از پدری که هیچ چیز در ذهن و یادم نبود اثری بیابم ، از کودکی در عکسهایم جای خالیت را احساس می کردم .

ولی همیشه آن جای خالی را مادر برایم پر می کرد،اری مادر ، مادر ، مادر

مادری که رنج دوران و مصیبت های گران پشتش را شکسته بود ولی او بروی خودش هم نمی آورد ، استوار بود و صبور و به جده خود بی بی دو عالم تکیه کرده بود.

اولین روزهایی که در مدرسه معنی فرزند شهید را فهمیدم موقعی بود که مدرسه از فرزندان شهید تقدیر می کرد و جایزه ای به رسم یادبود می داد خیلی به خود می بالیدم که جایزه گرفتم اما کم کم فرقهایی را مشاهده می کردم که در دوران بچگی برایم قابل هضم نبود فرزند شهید دیگری در کلاس بود که با من فرق داشت امتیازاتی داشت که من نداشتم به او توجهاتی می شد که به من نمی شد با گریه به مادرم گفتم  . برایم گفت پسرم پرونده پدر انها در بنیاد شهید است و پرونده پدر تو در جای دیگری است .

برای من بچه قابل هضم نبود هر دو پدرانمان در گلزار شهدا کنار هم بودند، روی قبر هر دو نوشته شده بودشهید اما نمی دانستم واقعیت چیست ، ولی این باز مادرم  بود که با هدایایی که خودش برایم به مدرسه می آورد دوران بچگیم را گذراند.

 گذشت تا دوران نوجوانی و اولین یادواره شهدای شهر ولی عکس پدرم در بین پوستر شهدا نبود، دوباره سوالات فراوان به ذهنم امد خدایا مگر پدر من شهید نشده است ،  در رابطه با شهدا کتاب چاپ کردند اما پدرم در هیچ جای آن جای نداشت .

یادم می اید برادرم با مسئولان یادواره صحبت کرده بود ، گفته بودند هزینه ها را بنیاد داده ، برای همین از پدر شما عکسی چاپ نشده . آخر مگر می توانستم بفهم قبر پدرم در گلزار کنار شهداست ، ولی عکسش در بین شهدا نیست .

وباز مادر ،مادرم که برایم نقش تعیین کننده داشت برایم توضیح داد که پسرم ، پدرت در پشت جبهه مشغول به کار بوده  بر اثر حادثه ای شهید شده ،  این مراسمات و یادواره ها برای عزیزانی است که در جبهه شهید شده اند و با این حرفش ارامش را به من بازگرداند.

جوابی که نوجوانیم را با آن گذراندم و به پشتوانه گرمی دستان پر محبت مادر جای خالیت را اصلا احساس نکردم.

گذشت تا سالهای بعد که دوباره عکس بزرگی از تو را در کنار بقیه شهدا چاپ کرده بودند در تقویم عکست را زده بودند وتقدیر کرده بودند در نامه ها و مقاله هایشان تو را شهید نامیدند و در یادمان شهدا عکس تو را زده بودند .نمی دانم چه شده بود که پدرم به عنوان شهید دوباره شناخته شده بود ولی دیگر برایم فرقی نداشت ، مهم نبود برای هیچکدام  از اعضای خانواده . پدر مان هرچه بود مقامش در پیشگاه خدا بود با زدن عکس یا نزدن ان ارزش پدرم پایین یا بالا نمی رفت این را فهمیده بودم.

ولی بعضی اوقات مشکلاتی اذیتم می کرد افرادی در برخورد با ما صحبت از امتیازات ما داشتند که فرزند شهید داشت ولی با قسم حضرت عباس می خواستم اثبات کنم که چنین چیزی نیست ولی متهم به اب زیر کاه بودن می شدم.راست هم می گفتند عکس بزرگی از پدرم به عنوان شهید و همچنین مزار پدرم در گلزار شهدا همه دلیل بر ان بود.

گذشت ودیگر عادت کرده بودم که مطلبی ذهنم را دوباره پریشان کرد .همان کسانی که عکس پدرم را چاپ کرده بودند و در نوشته هایشان پدرم را شهید می نامیدند، نوشتند مرحوم ومنتسب بسیجی .

آخر چقدر ریاکاری در یک جا شهید می گویند در جای دیگری می نویسند فوت کرده است .آخر مگر می شود انسان با خودش روراست نباشد قسم حضرت عباس یا دم خروس را باور کنم. پدری که شهید می نامیدند حالا مرحوم می نامند.

دوباره برای ارامش خود پیش مادر می روم امام انگار فرق  دارد فشار روحی را روی او می بینم می خواهد عقده دل باز کند ، می خواهد 28 سال رنج و غمش را بیرون بریزد می گوید خودم خواستم علت حادثه پنهان بماند  ، خود خواستم آبروی عده ای نرود ،بعضی افراد گرفتار نشوند و آنها را به خدا واگذار کردم .

اثار رنجهای 28 ساله روی صورتش پیدا تر شده غم بزرگ کردن بچه های یتیم خودشان را نشان می دادند . خواهرم با گریه هایش آنها را به صاحب شهیدان حواله می دهد، اما اینبار برادرم که او نیز جوانی و عمر خودش را برای این انقلاب گذاشته اراممان می کند  می گوید اجر پدر ما در پیشگاه خدا که متزلزل نمی شود و این افراد باید در پیشگاه خدا پاسخگو باشند .

و باز مادرم ، مادرم ، مادر رنجور و دل خسته ام همه را ارام می کند ، می گوید پسرم غصه نخور، غصه نخور، پدرت پیش خداست ،

پدرت پیش خداست.

  • یاسین نراق2

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت       

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک بتنگ آمده بود

بار بر بست و بگردش نرسیدیم و برفت

بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم

وز پیش سوره اخلاص دمیدیم و برفت

عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد

دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن

در گلستان وصالش نچیدیم و برفت

همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم

کای دریغا بوداعش نرسیدیم و برفت




بسمه تعالی

می خواهیم یاد کنم از شهید عزیز و گمنام و مظلومی که سراسر زندگی وی از بدو تولّد خدمت در راه اسلام عزیز و قرآن بوده تا زمانی که رشد کرد و در راه مبازه با رژیم ستم شاهی تا پیروزی انقلایب اسلامی و در یاری رساندن اهداف امام عزیز چه قبل از انقلاب ودر حین پیروزی و بعد از پیروزی همیشه و همه حال پیرو امام عزیز بوده و در زمان شروع جنگ تحمیلی در یاری رساندن رزمندگان اسلام و فعالیت در پشتیبانی جبهه و جنگ حاضر و امداد رسان بوده و در انجام این کار سعی و کوشش خود را دریغ ننموده و در راه خدا فعالیت چشم گیری داشته اما تعدادی بی خبر از خدای بزرگ که نمیدانند ارزش هر فرد و تلاش وی و جهاد در راه خدا را فقط خداوند بزرگ عنایت می کند. آری هر کسی که با قدم و پیکار خود برای ثمر نشاندن انقلاب نظام تلاش کند اجر و پاداش وی با خدا وند است.حال که در آستانه ی سال نو و یادواره ی شهدا شهر نراق برگزار می گردد بر خود لازم دانستم تا یادی از این عزیز نموده و از خداوند بزرگ درخواست داریم تا بتوانیم در ادامه ی راه این راد مرد و پیروی از ولایت فقیه و امام خامنه ای ادامه دهنده ی این عزیز باشیم.آمین یا رب العالمین

  • یاسین نراق2

پیام نوروزی رهبر انقلاب در سال 93


رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال 1393 امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند. 


رهبر

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی بمناسبت آغاز سال 1393 هجری شمسی، با تبریک سال نو و نوروز به همه هم‌میهنان و ایرانیان عزیز در سراسر جهان بخصوص خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران و مجاهدان راه اسلام و ایران، سال جدید را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به تقارن سال جدید با ایام شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از خداوند متعال مسالت کردند: این تقارن، امکان بهره گیری مضاعف از انوار هدایت الهی و برکات فاطمی را برای ملت ایران فراهم سازد.

ایشان در ترسیم افق سال نو، دو مسئله اقتصاد و فرهنگ را مهم تر از مسائل دیگر بر شمردند و تاکید کردند: برای تحقق شعار سال 93 یعنی «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» تلاش مشترک مسئولان و آحاد مردم ضروری است.

رهبر انقلاب مسئله اقتصاد را برای مردم و کشور مسئله ای مهم خواندند و با اشاره به برخی تلاشهای قابل تقدیر در زمینه ی حماسه ی اقتصادی افزودند: البته در سال گذشته حماسه اقتصادی به شکل مورد انتظار محقق نشد که لازم است این حماسه در سال جدید به وجود آید

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به نقش اساسی و برجسته ی مشارکت و حضور مردم در «زندگی و سازندگی کشور» خاطرنشان کردند: هم در اقتصاد و هم در فرهنگ، کار بدون حضور مردم پیش نخواهد رفت و گروه‌های گوناگون مردمی باید با اراده و عزم راسخ ملّی در این عرصه‌ها نقش‌آفرینی کنند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسئولان هم موظفند با توکل به خداوند و با تکیه بر مردم، در هر دو عرصه ی اقتصاد و فرهنگ، مجاهدانه وارد میدان عمل شوند.

ایشان تاکید کردند: آن‌چه در سال جدید پیش رو داریم، عبارت است از اقتصادی که به کمک مسئولان و مردم شکوفایی پیدا کند، و فرهنگی که با همت مسئولان و مردم بتواند سمت و سوی حرکت بزرگ کشور و ملت ما را معین کند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر ضرورت استفاده از تجربه‌ها و عبرت‌های گذشته در تصمیم‌گیری‌های آینده، به ارزیابی کیفیت تحقق شعار «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» پرداختند و گفتند: در سال 92، حماسه سیاسی با حضور مردم و تلاش مسئولان در عرصه‌های مختلف نظیر انتخابات، راهپیمایی‌های بزرگ و عرصه‌های دیگر به بهترین شکل تحقق پیدا کرد و با دست بدست شدن قدرت اجرایی در کمال امنیت و آرامش، حلقه ی جدیدی از سلسله ی طولانی مدیریت کشور شکل گرفت.

رهبر انقلاب مسئله اقتصاد را برای مردم و کشور مسئله ای مهم خواندند و با اشاره به برخی تلاشهای قابل تقدیر در زمینه ی حماسه ی اقتصادی افزودند: البته در سال گذشته حماسه اقتصادی به شکل مورد انتظار محقق نشد که لازم است این حماسه در سال جدید به وجود آید.

ایشان «سیاست‌های اقتصاد مقاومتی» را زیرساخت فکری و نظری تحقق حماسه اقتصادی خواندند و تأکید کردند: در پرتو این سیاست‌ها اکنون زمینه لازم برای تلاش مضاعف فراهم است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام نوروزی همچنین از خداوند متعال برای همه ایرانیان عزیز، جوانان، خانواده ها، کودکان و مردان و زنان این سرزمین پر افتخار، در سال جدید تنِ سالم، شادابی، آرامش روحی، محبت، پیشرفت و تعالی و سعادت آرزو کردند.

  • یاسین نراق2